۱۳۸۷ دی ۹, دوشنبه

بلوچستان عزادارنت


به گزارش آژانس خبری تفتان عملیات انتحاری گروه جند‌الله در جنوب شرقی ایران منجر به کشته شدن تعدادی از نیروهای پلیس مرزی شد.
این عملیات صبح امروز (دوشنبه) در محل صبحگاه مشترک نیروهای انتظامی در سراوان روی داد که بر اثر آن چندین نفر کشته و زخمی شدند.
خبرگزاری مهر، در گزارشی تعداد جان‌باختگان این عملیات را دو نفر اعلام کرده است.مجرومان این حادثه نیز ۱۰ تن گزارش شده‌اند.
این در حالی است که گروه جند‌الله با صدور اطلاعیه‌ای مدعی شده است که در این عملیات انتحاری، ۱۵۰ نفر کشته شده‌اند.
آن‌طور که در این اطلاعیه آمده، فرد انتحارکننده عبدالغفور ریگی برادر رهبر گروه جند‌الله بوده که در این عملیات جان خود را از دست داده است.
جند‌الله همچنین اعلام کرد که مواد منفجره به کار گرفته شده در این عملیات انتحاری، هزار کیلو c4 بوده که معادل ۲۰۰۰ کیلو تی‌ان‌تی است و در یک خودرو جاسازی شده بوده است.
در این اطلاعیه، نام دقیق محل عملیات، مقر مرکزی نیروهای فتح و رسول اکرم و هنگ مرزی و مرصاد شهرستان سراوان عنوان شده است.
مقام‌های رسمی ایران تاکنون در این‌ خصوص اظهارنظری نکرده‌اند.
جند‌الله هدف از اجرای این عملیات انتحاری را «انتقام تخریب مدرسه دینی عظیم‌آباد زابل» اعلام کرده است.
مدرسه «ابوحنیفه» در ششم شهریورماه امسال از سوی ماموران دولتی
به علت «نداشتن مجوز» تخریب شد.
این مدرسه که در محله عظیم‌آباد شهر زابل قرار داشت با ۸۰۰ طلبه (۵۰۰ مرد و ۳۰۰ زن) دومین مدرسه شورای هماهنگی مدارس اهل‌سنت سیستان و بلوچستان بود.
مدرسه ابوحنیفه از ۱۷ سال پیش، به‌طور رسمی به عنوان یکی از شعب حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان فعالیت می‌کرد و داری ۶۰ مدرس بود.
این مدرسه سال گذشته یک‌بار از سوی مامواران دولتی تخریب شده بود، اما در ششم شهریور ماه ماموران اقدام به تخریب کامل آن کردند.
گروه جند‌الله همچنین اعلام کرده که فیلم این عملیات را به زودی منتشر خواهد کرد.
این عمیات انتحاری در حالی صورت گرفته است که مقام‌های ایران در هفته‌های اخیر از کشته شدن و دستگیری چند عضو گروه جند‌الله به دست نیرو‌های مسلح مرزی در ایران خبر داده بودند.
برخی از این مقام‌های حتی اعلام کرده بودند که مقدمات متلاشی شدن کامل این گروه در دست بررسی است.
گروه جندالله که در منطقه بلوچستان پاکستان فعالیت می‌کند و غالباً در استان سیستان و بلوچستان دست به عملیات مسلحانه می‌زند، در آخرین اقدام خود علیه ایران (پیش از این عملیات)، ۱۷ پلیس را که ماه‌ها پیش، به گروگان گرفته ‌بود به قتل رسانده‌ است.
جندالله پیش‌تر به مقامات جمهوری اسلامی پیشنهاد مبادله گروگان‌ها با ۲۰۰ عضو زندانی خود را داده بود، اما مقام‌های جمهوری اسلامی اعلام کردند که حاضر نیستند با گروه‌های تروریستی وارد مذاکره شوند.


۱۳۸۷ دی ۴, چهارشنبه

منتواري چه واجه شستوني که اي زيبناکين شعري گوشتگ.
او منی گوهار پہ بلوچ شیرزالان

او منی گوھـــــــــار، او منی گوھـــــــــــار
چمّـــــــــان وتی پچ کن بچــــــــــــــــــــــار
بشکن وتــــــــی براتــــۓ تــــــــــــــــــوار
نیست انت منــــــا بازیـــــــں قــــــــــــــرار
او منی گوھـــــــــار، او منی گوھـــــــــــار
پــــــر چا تو ھستۓ بـــــے تــــــــــــــــوار
بیا منی گوھـــــــار، بؤشت مــئ کنــــــــار
جــــــاہ تئی نہ انت بس مــــــــــــــاں دوار
او منی گوھـــــــــار، او منی گوھـــــــــــار
در بـــــــؤ چہ اے لونجیـــــں تھـــــــــــــار
دیـــــما وتی دستـــــــــان شھــــــــــــــــــار
حقـــــــــــان وتی پجّــــــــاہ بیـــــــــــــــــار
او منی گوھـــــــــار، او منی گوھـــــــــــار
پــــــــــر چا گریـــــــــــــــــــوۓ زار و زار
تــــــــئ دل، من زانان نیست تـــــــــــــلار
بلۓ اے بوت نہ کنت انت تـــئ ســــــــزار*
من الــّماں او منـــــی گوھــــــــــــــــــــــار
دگنیــــــــــا نہ بیت انت یک قــــــــــــــــرار
بلّ بازیــــــــن وتی لـــج و میــــــــــــــــــار
بیـــــــا بؤشت گؤں مــــــردان یک کتـــــار
او منی گوھـــــــــار، او منی گوھــــــــــــاربیــــــــــا کہ کنیــــــن گوں ھـــــم قـــــــرار
پــاد آ ! کنیـــــن سلّ رسمـــے گـــــــــــــار
پــچ کنیـــــن راھے پہ آ نوکیــــــں دیــــــار
او وارک * منـــــی، او منی گوھـــــــــــــار
شستـــــــــــون ۓ تــواراں گـــوش بــــــدار
استــــــــون جنت انت یک قــــــــــــــــــــرار
تــــــــاں کـــــــــد بنندیــــــن انتظـــــــــــــار؟

شستـــــــــــــونی ، آبان 1368 (نوامبر 1989)

٭ سزار = مراد ھما `سزاوار` انت کہ پرپندۓ خاطرا من پہ `سزار` بدل کرتہ۔
٭ وارک = شستــونی لھجہ ۓ تھا ما `گوھار` ھم گوشین و `وارک` ھم گوشیں۔

۱۳۸۷ آذر ۲۱, پنجشنبه

گناهکار و بی گناه؟؟!!!


چند روزیست برخی عناصر که همیشه در برابر ظلم و جنایات رژیم ولایت فقیه سکوت کرده اند با هلاکت 14 تن از جنایتکاران و متجاوزان به بلوچستان سر و صدا براه انداخته وبدتر از رژیم شیون سر دادند و جای تاسف است که برخی از افرادی که خود را سیاسیون بلوچستان می نامند بر طبل دشمنان ملت بلوچ کوبیده و این صدای کریه را بازتابی ویژه دادند।بدین جهت لازم دیدم در مورد هلاک شدگان و جنایتشان اندکی بگویم تا اکثریتها و جمهوری خواهان و پیام امیدها بدانند که از چه عناصر پلیدی حمایت می کنند اگر چه در صداقت چنین عناصر باد پرستی تردید دارم.بامداد 22 خرداد زمانیکه اکثر مردهای روستای نزدیک قرارگاه جهت کسب روزی به بیرون روستا رفته بودند رئیس پاسگاه شمسر پاسدار محمدی رئوفی همراه با پاسداران همراهش به روستا یورش برده و به تفتیش منازل مردم پرداخته و در این عملیات پاسدار جنایتکار رئوفی و پاسداران همراهش از هیچ جنایتی فروگذاشت نکرده و حتی کودکان و زنان را مورد تعرض قرار داده و چادر زنان را از سرشان کشیده به حرمت مردم تجاوز نمودند و پس از ضرب و شتم زنان و کودکان با غرور روستا را ترک کرده و تهدید کردند که فردا همه مردان روستا را دستگیر خواهند کرد و برای اعدام به اتهام همکاری با مبارزان به زاهدان خواهند فرستاد فردای آن روز 23 خرداد این پاسدار جنایتکار باز همراه با همان ماموران و یا هرچه که نامشان باشد به روستا می آیند که با شورش مردم مواجه می شوند و فرار را بر قرار ترجیح می دهند و پس از اینکه به قرارگاه می رسند برای همه اهالی روستا پرونده تشکیل می دهند و آنها را متهم به اقدام علیه امنیت ملی می نمایند و برای دستگیری مردم روستا از زاهدان کمک می طلبند و همین روز خبر این جنایت به گوش مبارزان که در کوهستانهای نزدیک بودند می رسد و مبارزان پس از طراحی عملیاتی دقیق این قرارگاه را خلع سلاح می کنند و کسانی را که مستقیما در جنایت و تجاوز به ناموس بلوچ دست داشتند بازداشت می نمایند.الان انتظار چیست که با چنین متجاوزانی چگونه باید برخورد نمود؟گیریم این افراد اصلا نظامی نیستند اما متجاوز به ناموس مردم هستند ،پس با متجاوزانی که به خانه ات داخل شده و به ناموست تجاوز کرده اند باید شاباش بگوئی و چنین جنایتکاران جنگی را رها کنی؟شاید اکثریتها و اتحاد جمهوری خواهان و شاید پیام امیدها چنین کنند اما من بلوچ که مستقیما شاهد این جنایت هستم هرگز چنین قضاوتی نمی کنم.من با کسیکه پا به حریم من نهاده و حرمت من را پایمال نموده هر کس باشد و در هر مقامی که باشد شوخی ندارم و چنین فردی را مجرم جنگی می دانم و تا توان داشته باشم انتقام تجاوز را خواهم گرفت اگرچه در این راه کشته شوم.آری من آرامش را دوست دارم ، من صلح و امنیت را دوست دارم ، من انسانیت را دوست دارم ، من همنوعانم را دوست دارم ،اما تا زمانیکه او به من احترام بگذارد،تا زمانیکه وی حق زیستن من را نستاند ، تا زمانیکه او پا به حریمم ننهد ، تا زمانیکه او هم اندکی انسانیت داشته باشد اما زمانیکه همنوع من انسانیت را پایمال کرد و حرمتها را در هم کوبید و بر ناموسم تازید از من انتظار تشکر و دست درد نکن نداشته باشد.زمانیکه من می بینم جلوی چشمانم انسان نماها برادرم را می کشند ، به خواهرم بی حرمتی می کنند و پدرم را اعدام می کنند و فرزندم را گلوله باران ،آیا من بنشینم و نظاره کنم؟شماها که دور نشسته و قضاوت می کنید کمی به درد ما که عزیزترین هایمان را بدون هیچ جرمی از دست دادیم هم بیاندشید.به خواهرانی که 22 خرداد توسط همین به اصطلاح شما سربازان و مرزبانان بی حرمتی شدند هم بیاندشید.به کودکانی که بی اطلاع از همه جهان زیر لگدهای همین به اصطلاح شما سربازان فریاد سر می دادند هم بیاندیشید.ما هرگز خواهان ریخته شدن خون انسانی نیستیم اما آیا نباید آن به اصطلاح انسان خون ما را هم نریزد و حداقل اندکی به ما نگاه انسانی داشته باشد.یاد دارم گفته یک مبارزی را که گفت والله که وقتی پاسداران دست ما هستند انسانیت به ما اجازه نمی دهد تحقیرشان کنیم اما همین پاسداران و همین سربازان به اجساد مردگان هم احترام نمی گذارند و کثافت درونی و درنده خوئی خود را بر اجساد شهدا هم آزمایش می کنند.این یک حقیقت است که هرگز خود خامنه ای در جنگ حاضر نمی شود همین پاسداران و سربازان و ... هستند که جنایت می کنند و می کشند و اهانت می کنند و راهی جز برداشتند جنایتکاران از سر راه نمی باشد.


دلاور بلوچ


http://taftanb.blogspot.com/2008/12/blog-post_4927.html

۱۳۸۷ آذر ۱۷, یکشنبه

سرباز


بلوچ تاريخي تها په دلرحمي و ميارجلي مشهورانت .و هنو هچ بلوچي چه اي 16 سربازاني کشگ،گل وشاتان نهنت. جندالاه هم رژيمي داب نهنت که چه وتي اسيراني کشگ لذت ببارت.


جندالاهي جنگ گون فارسي يان گجر نهنت که عادي مردما بگيپت و په وتي دلي خوش کتن آيانا بکشيت،کاري که رژيم کنگنت :بلوچي نسلي نابود کنگ.


کسي که بلوچستاني تها زندگي کوتگ همي سربازاني وحشيگريانا ديستگ.

مگه همي سربازان نهنت که مئي ورنايانا خياباناني تها تيرباران کننت چياکه بيگواهينامه بوتني ترس آ نهوشتاته.(رويا ساراني)

مگه همي نهتنت که مئي عزيزين واننده خدامراد شهلی بر ي سرا تيرگواري اش کت ؟

مهرنهادي شهادت به ماشما پيش داشت که مبارزه مدني هم مه بلوچستان که قانون جنگل حاکمنت عاقبتي نيست.

اي درستين ظلماني گندگا رند هم بلوچ چه اي کار خوشحال نهنت بلي آيا دگه راهي هم په مبارزه منتگ؟

کشته شدن خواننده ونوازنده محبوب بلوچ استاد "خدامراد شهلی بر" توسط نيروهاي مرصاد

http://www.radiobalochi.org/BH_Rights/Letter_to_AI_from_RBF070527.html