چند روزیست برخی عناصر که همیشه در برابر ظلم و جنایات رژیم ولایت فقیه سکوت کرده اند با هلاکت 14 تن از جنایتکاران و متجاوزان به بلوچستان سر و صدا براه انداخته وبدتر از رژیم شیون سر دادند و جای تاسف است که برخی از افرادی که خود را سیاسیون بلوچستان می نامند بر طبل دشمنان ملت بلوچ کوبیده و این صدای کریه را بازتابی ویژه دادند।بدین جهت لازم دیدم در مورد هلاک شدگان و جنایتشان اندکی بگویم تا اکثریتها و جمهوری خواهان و پیام امیدها بدانند که از چه عناصر پلیدی حمایت می کنند اگر چه در صداقت چنین عناصر باد پرستی تردید دارم.بامداد 22 خرداد زمانیکه اکثر مردهای روستای نزدیک قرارگاه جهت کسب روزی به بیرون روستا رفته بودند رئیس پاسگاه شمسر پاسدار محمدی رئوفی همراه با پاسداران همراهش به روستا یورش برده و به تفتیش منازل مردم پرداخته و در این عملیات پاسدار جنایتکار رئوفی و پاسداران همراهش از هیچ جنایتی فروگذاشت نکرده و حتی کودکان و زنان را مورد تعرض قرار داده و چادر زنان را از سرشان کشیده به حرمت مردم تجاوز نمودند و پس از ضرب و شتم زنان و کودکان با غرور روستا را ترک کرده و تهدید کردند که فردا همه مردان روستا را دستگیر خواهند کرد و برای اعدام به اتهام همکاری با مبارزان به زاهدان خواهند فرستاد فردای آن روز 23 خرداد این پاسدار جنایتکار باز همراه با همان ماموران و یا هرچه که نامشان باشد به روستا می آیند که با شورش مردم مواجه می شوند و فرار را بر قرار ترجیح می دهند و پس از اینکه به قرارگاه می رسند برای همه اهالی روستا پرونده تشکیل می دهند و آنها را متهم به اقدام علیه امنیت ملی می نمایند و برای دستگیری مردم روستا از زاهدان کمک می طلبند و همین روز خبر این جنایت به گوش مبارزان که در کوهستانهای نزدیک بودند می رسد و مبارزان پس از طراحی عملیاتی دقیق این قرارگاه را خلع سلاح می کنند و کسانی را که مستقیما در جنایت و تجاوز به ناموس بلوچ دست داشتند بازداشت می نمایند.الان انتظار چیست که با چنین متجاوزانی چگونه باید برخورد نمود؟گیریم این افراد اصلا نظامی نیستند اما متجاوز به ناموس مردم هستند ،پس با متجاوزانی که به خانه ات داخل شده و به ناموست تجاوز کرده اند باید شاباش بگوئی و چنین جنایتکاران جنگی را رها کنی؟شاید اکثریتها و اتحاد جمهوری خواهان و شاید پیام امیدها چنین کنند اما من بلوچ که مستقیما شاهد این جنایت هستم هرگز چنین قضاوتی نمی کنم.من با کسیکه پا به حریم من نهاده و حرمت من را پایمال نموده هر کس باشد و در هر مقامی که باشد شوخی ندارم و چنین فردی را مجرم جنگی می دانم و تا توان داشته باشم انتقام تجاوز را خواهم گرفت اگرچه در این راه کشته شوم.آری من آرامش را دوست دارم ، من صلح و امنیت را دوست دارم ، من انسانیت را دوست دارم ، من همنوعانم را دوست دارم ،اما تا زمانیکه او به من احترام بگذارد،تا زمانیکه وی حق زیستن من را نستاند ، تا زمانیکه او پا به حریمم ننهد ، تا زمانیکه او هم اندکی انسانیت داشته باشد اما زمانیکه همنوع من انسانیت را پایمال کرد و حرمتها را در هم کوبید و بر ناموسم تازید از من انتظار تشکر و دست درد نکن نداشته باشد.زمانیکه من می بینم جلوی چشمانم انسان نماها برادرم را می کشند ، به خواهرم بی حرمتی می کنند و پدرم را اعدام می کنند و فرزندم را گلوله باران ،آیا من بنشینم و نظاره کنم؟شماها که دور نشسته و قضاوت می کنید کمی به درد ما که عزیزترین هایمان را بدون هیچ جرمی از دست دادیم هم بیاندشید.به خواهرانی که 22 خرداد توسط همین به اصطلاح شما سربازان و مرزبانان بی حرمتی شدند هم بیاندشید.به کودکانی که بی اطلاع از همه جهان زیر لگدهای همین به اصطلاح شما سربازان فریاد سر می دادند هم بیاندیشید.ما هرگز خواهان ریخته شدن خون انسانی نیستیم اما آیا نباید آن به اصطلاح انسان خون ما را هم نریزد و حداقل اندکی به ما نگاه انسانی داشته باشد.یاد دارم گفته یک مبارزی را که گفت والله که وقتی پاسداران دست ما هستند انسانیت به ما اجازه نمی دهد تحقیرشان کنیم اما همین پاسداران و همین سربازان به اجساد مردگان هم احترام نمی گذارند و کثافت درونی و درنده خوئی خود را بر اجساد شهدا هم آزمایش می کنند.این یک حقیقت است که هرگز خود خامنه ای در جنگ حاضر نمی شود همین پاسداران و سربازان و ... هستند که جنایت می کنند و می کشند و اهانت می کنند و راهی جز برداشتند جنایتکاران از سر راه نمی باشد.
دلاور بلوچ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر